آنيسا آنيسا ، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

پرسه

عزيز ما

آنيساي قشنگم پنج شنبه 8 دي با مامان و بابا ايليا مهسا خانم و علي آقا رفتيم مركز خريد ونك بعد رفتيم رستوران خاقان تو هم كه بعد از ظهر نخوابيده بودي يه مقدار داد و بيداد راه انداختي . بعد هم اومديم خونه .جمعه هم معصوم خانم ما رو با مادر جون اينا خونشون دعوت كرده بود . البته ما نتونستيم بريم چون قرار بود بريم دنبال خاله پريسا اينا و اونها رو ببريم خونه مامان بزرگ . خلاصه جمعه صبحانه خورديم ما رفتيم دنبال خاله پريسا و پريا و رفتيم  خونه مامان بزرگ . مادرجون اينا هم رفتند خونه معصوم خانم . شب هم رفتيم خونه معصوم خانم اينها و بعد با مادر جون و بابابزرگ و بقيه اومديم خونه . قربونت برم كه تو مركز خريد مي خواستي دستت رو ول كني خودت راه بري عزي...
10 دی 1390

رويداد هفته (شب يلدا)

آنيساي خوشگل مامان الان ديگه ماشاء الله حسابي راه مي ري بوس پرت مي كني مامان و بابا مي گي خلاصه هركاري كه لازمه كه دل مارو ببري انجام مي دي . شب يلدا رفتيم خونه خاله مينا مامان بزرگ و بابا بزرگ هم اونجا بودند البته قبلش با عرفان رفتيم و براش كادوي تولدش رو خريديم به انتخاب خودش اون هم دو تا ماشين و يك سري سرباز رو انتخاب كرد و به انتخاب خودمون يك لباس براش خريديم . براي آنيسا كوچولو هم يك بوت خوشگل خريديم و رفتيم شب يلدا واي كه چقدر خورديم . شب يلدا واقعاٌ كاراي سختي بايد انجام بديم . بعدهم خاله پريسا و عمو افشين و پرهام پريا از آستارا اومده بودند و باهاشون قرار گذاشتيم رفتيم خونه ما . خلاصه تو پرهام هم خيلي باهم نمي ساختين البت...
7 دی 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پرسه می باشد