عزيز ما
آنيساي قشنگم پنج شنبه 8 دي با مامان و بابا ايليا مهسا خانم و علي آقا رفتيم مركز خريد ونك بعد رفتيم رستوران خاقان تو هم كه بعد از ظهر نخوابيده بودي يه مقدار داد و بيداد راه انداختي . بعد هم اومديم خونه .جمعه هم معصوم خانم ما رو با مادر جون اينا خونشون دعوت كرده بود . البته ما نتونستيم بريم چون قرار بود بريم دنبال خاله پريسا اينا و اونها رو ببريم خونه مامان بزرگ . خلاصه جمعه صبحانه خورديم ما رفتيم دنبال خاله پريسا و پريا و رفتيم خونه مامان بزرگ . مادرجون اينا هم رفتند خونه معصوم خانم . شب هم رفتيم خونه معصوم خانم اينها و بعد با مادر جون و بابابزرگ و بقيه اومديم خونه . قربونت برم كه تو مركز خريد مي خواستي دستت رو ول كني خودت راه بري عزي...
نویسنده :
گیتی
9:58